اعتماد به نفس چیست؟ برداشت شما از اعتماد به نفس چیست؟ اعتماد به نفس پایین از کجا نشات میگیرد؟ آیا ما با عزت نفس پایین متولد می شویم یا آن را یاد میگیریم؟ اعتماد به نفس چه خصوصیاتی دارد ؟ آیا می توان اعتماد به نفس را افزایش داد؟ از چه روشهایی افزایش اعتماد به نفسمان را افزایش دهیم؟ در این مقاله با تعریف اعتماد به نفس آشنا خواهید شد، برای درک بهتر مفهوم اعتماد به نفس معنای این واژه را توضیح می دهیم و در نهایت با راه های افزایش اعتماد به نفس آشنا می شوید.
تعریف اعتماد به نفس چیست؟
Self-confidence یا همان اعتماد به نفس یعنی خود باوری می باشد. اعتماد به نفس یعنی اینکه من با توجه تجارب قبلی ام، توانایی ها و استعداد های خود را باور داشته باشم و یک کاری را با استاندارد مشخصی انجام دهم. مثلا من اعتماد به نفس این را دارم که بیایم جلوی دوربین و با یک استاندارد مشخصی صحبت بکنم اما شاید اعتماد به نفس این را نداشته باشم که جلوی هزار نفر آدم بصورت زنده صحبت بکنم. چرا؟ چون خودم را باور ندارم با این استاندارد بتونم این کار را انجام دهم. پس اعتماد به نفس در یکسری از کارها را دارم در یکسری از کارها ندارم. اعتماد به نفس موضوعی می باشد در یک موضوعاتی اعتماد به نفس دارید در یک موضوعاتی ندارید.
مشخصه اعتماد به نفس
اعتماد به نفس دو بال دارد بال اول مهارت بال دوم باور. من باید بلد باشم مهارت انجام یک کاری را داشته باشم و دوم باور داشته باشم که می توانم از پس این کار بر بیایم. مثلا من اعتماد به نفس این را داشته باشم که از پس زندگی مشترک بر بیایم یا من اعتماد به نفس این را داشته باشم که یک کسب و کاری راه بیندازم یا در شرایط بد اقتصادی یک کار موثری را انجام دهم.
منشا اعتماد به نفس
اعتماد به نفس در اصل، یک کمیت در نظر گرفته می شود. ما خودمان را بر مبنای ملاک های مختلف درجه بندی می کنیم و حاصل این درجه بندی، تخمینی راجع به ارزشمندی خودمان است. مشکل بزرگ اینجاست که ما خودمان را نه چندان دقیق و خیلی کلی درجه بندی می کنیم و باعث کاهش اعتماد به نفس می شود چون بر اساس ادراکات منفی، ارزش خود را کمتر از حد تخمین می زنیم و اینگونه احساس بی ارزش بودن، بی فایده بودن و افکاری که حاکی از “بد” بودن ما هستند خودمان را درجه بندی می کنیم.
اکثر آدم ها درگیر برخی جنبه های اعتماد به نفس پایین هستند این از کجا نشات می گیرد؟ اعتماد به نفس یک عامل اکتسابی است که از بدو تولد انسان پایه های آن در ذهن هرکدام از ما شکل گرفته و با مرور زمان این امر گسترده تر و عمیق تر می شود. والدین سخت گیر و خانواده های سنتی که مهمترین مسئله برایشان حرف شنوی و تسلیم بله بودن می باشد اغلب با ایجاد محدودیت های غیر ضروری و مشکل آفرین مانع رشد اعتماد به نفس کودک شان می شوند. در ادامه نوبت به مدرسه می رسد که با قوانین سخت و چارچوب مشخصی مثل وای به حالت اگر لباس نامناسب بپوشید، جزء دار و دسته ها باشید، در ورزش عالی عمل نکنید و در مسابقه آخر شوید، کمی چاق یا کوتاه قد باشید، ریاضیات خوبی نداشته باشید و معلم تان جلوی دیگران به شما هشدار دهد و… در محیط مدرسه خواهید دید در این شرایط سخت است که چه احساس خوبی راجع به خودتان داشته باشید و در ادامه همسالان، جامعه، شرایط زندگی و سایر عواملی که می توانند مانع رشد اعتماد به نفس شما شوند. این اتفاقات تداعی گرایانه از عوامل مهم تاثیرگذار کاهش اعتماد به نفس در طول سالهایی که انسان زندگی می کند، می باشد.
آیا می توان اعتماد به نفس را افزایش داد؟
اعتماد به نفس پایین همچنان در زندگی ادامه می یابد و این یک امر طبیعی است. دقت کنید اعتماد به نفس پایین، نیروی زیانبار خود را تا حدی زیادی از شرایط بیرونی دریافت می کند و معلول نظرات و اظهارات اطرافیان است. آنچه کمک می کند بر این مشکل غلبه کنید، خودپذیری است. با خودپذیری می توانید خودتان را به رغم نظر دیگران بپذیرید. اگر آن قدر انعطاف داشته باشیم که صرف نظر از حرف و نظر دیگران، برای خودمان ارزش قائل شویم، به تدریج به خودمان احساس بهتری خواهیم داشت.
این سفری است که در دوران بزرگسالی پیش رو داریم و معنایش این است که باید افکار و خاطراتی که از دوران کودکی در ذهنمان مانده، تجدیدنظر کنیم.
روشهایی افزایش اعتماد به نفس
1) بررسی کنید چه نقاط عطفی از دوران کودکی تا به الان داشتید که باعث افت اعتماد به نفس شما شده است.
به درس هایی که از دوران کودکی گرفته اید فکر کنید. برای مثال، از اینکه در انجام یک فعالیت درسی یا مهارت اگر اشتباهی از شما سر می زد واکنشی که دیگران (والدین، معلم، همسالان و…) در مورد شما داشتند چه احساسی در شما دست می داد. اگر ایستادن در برابر دیگران برای شما سخت است، ببینید پدر و مادرتان در مقابل نافرمانی شما چه واکنشی نشان می داده اند.
به نقاط عطف و ضعف هایی که داشتید فکر کنید و ببینید این ضعف ها در دوران کودکی شما شکل گرفته؟ با این روش می فهمید اعتماد به نفس پایین شما به تدریج شکل گرفته است.
2) خوتان را باور کنید.
آیا خصوصیات یا مهارتهایی را در خودتان سراغ دارید که در مورد آنها بتوانید ادعا کنید ” دیگران چه خوششان بیاید چه خوششان نیاید، من این هستم” ؟
به این خصویت کمی فکر کنید. آیا وقتی چنین موضعی دارید، بیشتر اعتماد به نفس می کنید؟ اگر پاسختان مثبت است باید بدانید احساس تان خالص است. اگر هم جوابتان منفی است، نشان دهنده این است که با نافرمانی و سرکشی می خواهید روی اعتماد به نفس پایین خود سرپوش بگذارید.
3) ترس خود را از شکست ارزیابی کنید.
آیا مواردی بوده که بخاطر ترس از شکست، دنبال آن نرفته باشید؟ به گذشته فکر کنید و ببینید در مورد آنها چه احساسی داشته اید؟ حالا چند کار را که از انجام دادن آنها واقعا می ترسیدید ولی آنها را انجام داده اید و به هر حال بر ترس تان غلبه کرده اید، پیدا کنید.
بعد از شکست چه احساسی داشتید؟ بعد از موفقیت چه احساسی داشتید؟ کدام مثبت بود؟ کدام مثبت نبود؟ چرا؟
4) برای بایدها و نبایدهای زندگی تان جایگزین هایی پیدا کنید.
یک بار این روش را امتحان کنید. دفتر یادداشت تان را بردارید و در ابتدا با استفاده از کلمه “باید” سه جمله در رابطه با فکرهای منفی خود بنویسید. سپس همان جملات را با کنار گذاشتن باید بنویسید.
آسان بود یا سخت؟ حالا این کار را بارها تمرین و تکرار کنید و جملات نرم تری استفاده کنید. متوجه خواهید شد با کنار گذاشتن سخت گیری در حق خودتان (و دیگران) اعتماد به نفس تان افزایش پیدا خواهد کرد.
5) بهترین دوست خود باشید.
چهار جنبه منفی خودتان یا چهار اتفاقی که از آن راضی نیستید، در نظر بگیرید. آنها را در دفترچه یادداشت تان بنویسید.
حالا فرض کنید بهترین دوست تان مشغول توضیح دادن آنها برای شما است. بنویسید اگر بهترین دوستم این احساس را داشت به او چه می گفتم؟ چه شواهدی برای او می آوردم که فکرهای بدبینانه یا خوسنجی های منفی اش، صد در صد درست نیستند؟
آیا با این کار، نگاه جدیدی به خودتان پیدا می کنید؟
6) کمال گرا نباشید.
اگر مشکل کمال گرایی دارید، زمینه هایش را مشخص کنید. حال اگر کمال را 100 فرض کنید، ببینید در این زمینه ها چقدر به 100 نزدیک هستید. حالا 2 نفر از دوستان یا همکارنتان را در نظر بگیرید و به توانایی های آنها در این زمینه نمره دهید. اگر نمره آنها کمتر یا مساوی نمره شما است، ببینید در این خصوص، مثل شما اضطراب دارند؟ آیا این قدر به این موضوع اهمیت می دهند؟ اگر اهمیت نمی دهند، چرا؟
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.